این کتاب دربرگیرندۀ یادداشتهای نویسنده است (ویراست جدید) دربارۀ حافظ که شامل زندگانی و سبک شعری و همچنین نسخههای برجایمانده از شعر او میشود.
در بخشی از مقدمۀ کتاب میخوانیم: «این کتاب نباید باعث رنجش کسانی شود که بنا به آموختههای سنتی حافظ را صوفی و زاهد میدانند. متونی چون حافظ به قول رولان بارت متون نویسایی یا به قول امبرتو اکو متون باز هستند. در یک کلام چندمعنایی هستند نه یک معنایی و لذا تفاسیر مختلفی را برمیتابند».
نویسنده در این کتاب اشعار حافظ را عمدتاً از دیدگاه مسائل تاریخی و سیاسی عصر او نگریسته است؛ اما باور دارد حافظ متعلق به همۀ مردم ایران است و نباید تماس و انس با او را محدود به طبقهای خاص کرد و هر کسی با هر تمایلی (مذهبی، عرفانی، خیامی، سیاسی و ...) باید بتواند با او محشور شود و این دستاوردی است که در طی قرنها به دست آمده و از دست دادن آن مایۀ دریغ است.
در فصل اول که دربارۀ روش و گفتار شعر حافظ سخن گفته شده، در بخشی میخوانیم: «در مورد حافظ به غلط معروف است که ابیات او ربطی به هم ندارد و هر بیت ساز جداگانهای میزند. من دربارۀ بسیاری از اشعار او چنین عقیدهای ندارم، به نظر من بین ابیات او ـ مثل هر شاعر دیگری ـ ارتباط است و غالب غزلیات کلیتی محوربنیاد دارد. منتهی ربط بین ابیات پنهان و ظریف و هنری است و در برخوردهای نخستینه ممکن است برای کسانی که چندان به ادب فارسی و شعر حافظ مأنوس نیستند، آشکار نشود».
فصل دوم دربارۀ عارف یا صوفی بودن حافظ است و نویسنده باور دارد حافظ عارف است و نه صوفی و نمونهای از تأویلات عارفانه و عرفانی حافظ را برای شاهد میآورد. در این فصل آمده است: «حافظ عارف به معنای امروزی است نه به معنای سنتی که با صوفی اشتباه شود».
فصل سوم اختصاص دارد به بیان نکاتی دربارۀ زندگانی حافظ از تولد تا وفات و همچنین در این فصل دربارۀ حافظ و موسیقی، حافظ و قرآن و سیمای عصر او هم نکاتی بیان شده است.
در فصل چهار از سبک حافظ سخن گفته شده است. «در زمان حافظ یک گروه عمدۀ لغوی در متون ادبی، لغات و اصطلاحات عرفانی (و تفکرات اشعری) بودند که بهتدریج در قرون ششم و هفتم از نظام اولیه زبانی خارج شده و به نظام ثانویۀ عرفانی ـ ادبی ارتقا یافته بودند. در سبک حافظ این لغات (عمدتاً به کمک ایهام تناسب) دوباره به سطح نظام اولیه بازگردانده میشوند. مثلاً «حسن خاتمیت» را که یک اصطلاح اشعری و عرفانی است، از نظام اولیۀ عصر خود که همان نظام عرفانی باشد خارج کرده و به نظام ثانویۀ معانی اول میبرد».
در فصل پنجم از موضوعات مکرر در شعر حافظ سخن گفته شده که به ترتیب عبارتند از: باده خوردن پنهان، توبه، دفاع از خود، اسرار عالم به غیب، توصیه به شادی، مبارزه با ریا، ایران باستان، عقاید اشاعره، تبصره در تقدیر و چند موتیف دیگر.
مسئلۀ متن حافظ با همۀ کوششهای ارزنده در سدۀ اخیر هنوز کاملاً حل نشده است و مسئلۀ مهم دیگر کمیت اشعار است. در فصل ششم به این دو مسئله پرداخته شده است.
حافظ در نگاه کلی شاعر دربار بود و چنانکه محمد گلاندام نوشته است «ملازمت شغل سلطان» داشت و در تمام مدت عمر خود به نحوی به شاهان و وزرا و دیوانیان مربوط بوده است. در فصل هفتم روابط حافظ با دربار بر مبنای اشعار او بررسی شده است.
در فصل هشتم از خاندانهای شاهی دورۀ حافظ بر اساس اشعار او سخن گفته شده است که خاندان اینجو، خاندان مظفری، شاه یحیی، امیر تیمور و .... برخی از این خاندان و افراد هستند.
فصل نهم با عنوان «نکات» اختصاص داده شده به پارهای از ابیات شعر حافظ که دارای ابهام هستند و نویسنده این موارد ابهام را تبیین کرده است.
در فصل دهم چند مورد بدیعی و بیانی چون استثناء، استخدام، استعاره، ایهام، تلمیح و .... در شعر حافظ بررسی شده و بالاخره در فصل یازدهم چند شعر از دیوان حافظ آورده شده است که به ترتیب عبارتند از: ای هدهد صبا، به کوی میکده، شاه شمشادقدان و نیست در شهر نگاری.
در این ویرایش غلطهای قبلی اصلاح شده و مطالبی هم به آن افزوده شده است و همچنین از نسخه برگردان دستنویس کتابخانۀ نور عثمانیه مورخ 801 که ظاهراً کهنترین نسخۀ تقریباً کامل دیوان حافظ است، استفاده شده است. ابیات مورد استشهاد در این کتاب از دیوان چاپ قزوینی / غنی و دیوان چاپ دکتر خانلری است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار ویراست دوم
مقدمه
فصل اول: روش و کلیات
فصل دوم: عرفان، تصوف
فصل سوم: چند نکته در زندگانی حافظ
فصل چهارم: سبک حافظ
فصل پنجم: موضوعات مکرر در شعر حافظ
فصل ششم: متن و نسخهشناسی
فصل هفتم: ممدوحان حافظ
فصل هشتم: خاندانهای شاهی (شاهان و وزیران)
فصل نهم: نکات
فصل دهم: چند مورد بدیعی و بیانی
فصل یازدهم: چند شعر
کتابخانه تخصصی ادبیات