یکشنبه, 27 ارديبهشت 1394 ساعت 11:11

امكان دسترسی به كتاب حمله حیدری : مشتمل بر توصیف شجاعت و رشادت و ازخودگذشتگی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام اثر بمانعلی کرمانی فراهم شد.

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
این كتاب در مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان با رعایت پاورقیها و صفحه بندی و با امكانات تحقیقاتی فراوان (جستجو – ارسال پیامك – انتخاب و ذخیره متن و امكانات فراوان دیگر ) و با ویژگیهای سومند و مفید (تغییر رنگ اعراب و متن تغیر اندازه و نوع قلم و بوك مارك (صفحات مورد علاقه)....) انتشار یافت.
مدیر تولید این مرکز اعلام نمودند این اثر در 1 جلد به زبان فارسی در موضوعات "امام علی، امیر المومنین (علیه السلام)" و "شعر" در سایت این مرکز برای مطالعه آنلاین کتاب و دانلود نسخه الکترونیکی آن قرار گرفته است. این مجموعه توسط مركز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان آن را در 6 فرمت نرم افزاری pdf – java –android - Html - epub-ghb برای استفاده در رایانه ، انواع گوشیهای تلفن همراه و انواع تبلت به صورت رایگان بر روی وب سایت مرکز به نشانی www.ghbook.ir قرار گرفته است.

اطلاعات این کتاب به شرح زیر می باشد :

  • نام کتاب : حمله حیدری : مشتمل بر توصیف شجاعت و رشادت و ازخودگذشتگی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام

  • پدیدآورنده : بمانعلی کرمانی

  • منبع اصلی (ناشر) : اسلامیه

  • ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

  • زبان : فارسی

  • نوع کتاب : دیجیتالی

  • تعداد جلد : 1

  • هزینه مشاهده : رایگان

  • توضیحات و خلاصه ای از فهرست کتاب :
    حمله حیدری : مشتمل بر توصیف شجاعت و رشادت و ازخودگذشتگی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام مشخصات کتاب: سرشناسه : راجی کرمانی، بمانعلی، قرن 13ق.، قرن 1، . عنوان و نام پدیدآور : حمله حیدری : مشتمل بر توصیف شجاعت و رشادت و ازخودگذشتگی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام/ اثر طبع بمانعلی کرمانی. مشخصات نشر : تهران: اسلامیه، 1389. مشخصات ظاهری : 362 ص.: مصور؛ 22×29 س م. شابک : 978-964-481-370-2 وضعیت فهرست نویسی : فیپا یادداشت : کتاب حاضر در سالهای مختلف توسط ناشران متفاوت منتشر شده است. موضوع : شعر فارسی -- قرن 13ق. موضوع : شعر مذهبی -- قرن 13ق. رده بندی کنگره : PIR7029/ح 8 1389 رده بندی دیویی : 8فا1/5 شماره کتابشناسی ملی : 1980743 عناوین اصلی کتاب شامل: معرفی برخی منظومه های موسوم به حمله حیدری و سرایندگان آنها؛ مقدمه؛ هذا کتاب حمله؛ در وصف آفرینش موجودات؛ «در تعریف ساقی نامه »؛ مکالمۀ رسول خدا (ص) با فاطمه بنت اسد؛ «رفتن فاطمه بنت اسد به بیت المقدس »؛ نعت حضرت امیر المؤمنین (ع)؛ در وصف اعجاز امیر المؤمنین ( ع)؛ « در ذکر تولد علی (ع) در بیت الحرام »؛ ذکر مکالمۀ خاتم الانبیاء با حضرت امیر (ع)؛ بردن مهد علی (ع) بمکه و سرنگونی بتها؛ در مدح حضرت امیر المؤمنین (ع)؛ آمدن دیو خدمت نبی و شرح حال؛ « ذکر سخن گفتن حضرت امیر با سلمان »؛ در ذکر نجات دادن حضرت امیر المؤمنین سلمان را از دست شیر؛ ذکر داستان دشت ارژنه؛ ذکر داستان رفتن خواجۀ کاینات و خلاصه موجودات بمعراج و خاتم دادن بحضرت امیر المؤمنین(ع)؛ گفتار در بیان احوالات یر رب و دود در سن هشت سالگی و گذارش آن؛ گفتار در بیان احوال حیدر حیه در و ذکر حالات علیا مکرمه خدیجه خاتون (ع)؛ ذکر رفتن ابوطالب نزد خدیجه از جهت وام گرفتن؛ گفتار در قصۀ خویلد با برادر خود و خشمناک شدنش بر خدیجه؛ ذکر مجلس آراستن ابوطالب و گفتگوی خدیجه با او؛ در بیان حد بردن قوم قریش بر حضرت رسول و تولد شدن فرزند از خدیجه؛ در بیان خبر دادن رسول خدا خدیجه را از نزول جبرئیل «ع» و مسرور بانو و خبر دادن بورقه عموی خود؛ در بیان توصیف نمودن جناب امیر مؤمنان با حضرت خیر البشر و برگزیدۀ حضرت داور؛ گفتار در اسلام آوردن عمر بن خطاب و توصیف آن مرد دیندار گوید؛ گفتار در رفتن ابوطالب بشعب و بردن حضرت رسول را با خود و گزارش آن؛ متولد شدن دختران پیغمبر از خدیجه؛ در بیان رفتن حضرت خیر البشر بامر خالق اکبر بمعراج و کیفیت آن؛ رسیدن پیغمبر با جبرئیل در شب معراج ببهشت و توصیف نمودن حوریان و غلمان را؛ وداع جهان نمودن حضرت خدیجه زوجه رسول خدا؛ وفات نمودن بزرگ قریش و حامی حضرت رسول جناب ابوطالب علیه السلام؛ در بیان احوال حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها و توصیف آنحضرت؛ در بیان آمدن زنان قریش بخدمت حضرت رسول و رخصت خواستن فاطمه بمجلس عروسی؛ در بیان رخصت دادن بحضرت رسول را بعروسی و آمدن ملائکه با طبقهای نور و زینت بهشتی؛ آوردن جبرئیل لباسهای بهشتی از برای دختر رسول خدا فاطمه زهرا علیها السلام؛ در بیان رفتن حضرت فاطمه بخانۀ عروسی و اسلام آوردن جمعی از کفار بمعجزۀ آنحضرت؛ در بیان ناز شدن جبرئیل بر حضرت رسول و مأمور نمودن آنحضرت را بدعوت کفار؛ در بیان سرزنش نمودن حضرت رسول کفار قریش را و خشمناک شدن ایشان؛ در بیان اسلام آوردن حمزه ، عم حضرت و منازعۀ او با ابولهب بردار خود؛ ذکر دعوت نمودن حضرت پیغمبر کفار قریش را بدین اسلام؛ جمع شدن قریش در دارالشوری و مشورت ایشان در قتل حضرت پیغمبر (ص)؛ ذکر نازل شدن جبرئیل امین از نزد پروردگار برسول مختار و امر نمودن او را بهجرت از آن دیار و خوابیدن حضرت امیر المومنین بجای رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ در بیان رفتن حضرت رسول خدا (ص) بغار و ریختن قریش در خانۀ آنحضرت بجهت کشتن آن؛ ذکر روانه شدن حضرت رسول (ص) بجانب غار ثور و ابوبکر را همراه خود بردن؛ داخل شدن حضرت رسول در غار ثور و هراسان شدن ابوبکر و معجزه از آن حضرت مشاهده نمودن؛ خبر دار شدن احشام و قبایل از رفتن حضرت و آمدن سراقه از پی و رسیدن بان حضرت و ایمان آوردن؛ قبول نمودن سراقه ایمن را و برگشتن او؛ ذکر رسیدن آنحضرت بیثرب و استقبال نمودن اهل شهر مسلمان شدن اعراب نواحی مدینه؛ ذکر خواستگاری نمودن ابوبکر و عمر جناب فاطمه را و نازل شدن جبرئیل در این باب؛ ذکر نازل شدن ستارۀ زهره و امر خالق اکبر و گذارش آن؛ نازل شدن ستاره در خانۀ امیر مؤمنان (ع)؛ الهام شدن بحضرت زهرا و درود خدا؛ ذکر رسیدن جبرئیل با افواج ملائکه با طبقهای نور؛ ذکر وحی فرستادن خدا بجبرئیل که عرش را زینت کند؛ آغاز داستان واقعه بدر کبری و گرفتار شدن جمعی از گردن کشان قریش و بدرک فرستادن جمعی دیگر از رؤسای آن قوم نابکار بضرب ذوالفقار حیدر کرار و ابتدای سخن بنام قادر یکتا؛ در وصف می طهور و قدرت قادر غفور و استدعا نمودن از درگاه خدا در تالیف کتاب؛ اظهار نمودن از کلام درر بار خیر البشر در وصف آتش طور و می طهور گوید؛ طلب یاری نمودن از حضرت باری تعالی در خصوص فراهم آمدن حواس؛ خطاب نمودن بعقل و طلب یاری نمودن از او و آرایش این ورقه گوید؛ از صفت نادانی اهل روزگار و ناسازی زمانۀ غدار و دنیای بی اعتبار گوید؛ ساقی نامه بجهت زینت دادن کتاب و طلب اعانت از ملک اعلام؛ در وصف نواب مستطاب سپهر رکاب امیر زادۀ اعظم ابراهیم خان گوید؛ ذکر نزول نمودن سید المرسلین در یثرب زمین و اسلام آوردن صحرانشینان؛ ذکر پیام آوردن جبرئیل بسوی حضرت رسول و مامور شدن آنحضرت بجهاد باقریش؛ ذکر مشورت نمودن حضرت رسول «ص» با حضرت امیر «ع» در باب فرستادن عبدالله بر سر قافله؛ ذکر رفتن ابوسفیان بشام و فرستادن لشگر بر سر راه و نرسیدن باو؛ ذکر داخل شدن ابوسفیان بشام و آگاه شدن از آمدن لشگر اسلام بسر راه او و کشته شدن عمر و خضرمی؛ ذکر خبر دار شدن ابوسفیان از غارت شدن کاروان و فرستادن زمزم را ببطحا و امداد خواستن؛ ذکر خواب دیدن عاتکه بانو عمۀ حضرت سید المرسلین و رسول الله العالمین؛ ذکر گفتن عاتکه بانو خواب خود را بعباس برادر خود که عم حضرت خیر البشر بود؛ ذکر تزلزل افتادن در میان قریش از خواب دیدن عاتکه بانو و رسیدن صمصم از نزد ابوسفیان؛ ذکر جمع شدن بزرگان در نزد ابوجهل نمودن با یکدیگر در این باب؛ ذکر متفق شدن قریش و قبول نمودن قول ابوجهل را و عازم شدن بامداد کاروان؛ ذکر بیرون آمدن اهل بطحا بمدد ابوسفیان و بیرون آمدن ابوسفیان از شهر شام؛ ذکر منتخب نمودن سید المرسلین (ص) دلیران دین را و روانه شدن بعزم غارت نمودن کاروان؛ ذکر رسیدن ابوسفیان ببطحا و رسانیدن کاروان را بمکه و بیرون آمدن خود و رفتن بنزد یاران؛ ذکر بیرون رفتن ابوسفیان از راه و بیراه از شام و بیرون رفتن کاروان ببطحا و خبر شدن حضرت رسول از گذشتن ابوسفیان و گذارش؛ ذکر رسیدن حضرت خیر الانام بسر چاه و نزول اجلال فرمودن در آن سرزمین؛ ذکر رسیدن ابوسفیان ببطحا و رسانیدن کاروانرا بمکه و بیرون آمدن خود و رفتن بنزد یاران؛ ذکر روانه شدن لشگر ضلالت اثر بجانب چاه بدر و مستفسر شدن ایشان از احوال رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ ذکر روانه شدن لشگر و احوال حضر ترا پرسیدن؛ ذکر مکالمات ابولهب بعباس در باب رسول خدا و برگشتن اخفش از راه و رفتن بمکۀ معظمه؛ ذکر مطلع شدن حضرت خیر الانام از ورود آن جنود نامسعود از کین خواستن آنها؛ ذکر فرستادن شیر خدا را بجستجوی کفار؛ ذکر دیدن عمر خطاب لشگر ضلالت اثر را و هراسان شدن او و آمدن او بخدمت حضرت؛ ذکر آمدن ابوحفص از نزد قریش و گذارش را عرض کرده بخدمت حضرت رسول؛ ذکر روانه شدن شیر خدا بدشت دغا بعزم ستیز با عبدالعزی و مکالمات رسول خدا با ابوبکر؛ ذکر آمدن عبد العزی بسر آب و کشته شدن او؛ ذکر برگشتن سید اوصیا از دشت دغا و رسیدن بخدمت سید ابوالبشر و آوردن سر عبد العزی؛ ذکر اندوهناک شدن لشگر ضلام از کشته شدن عبدالعزی؛ ذکر سخن گفتن کفار با یکدیگر در باب سید بشر؛ ذکر رای زدن لشگر با یکدیگر و مستعد کین خواستن از حضرت خیر البشر و تحریک نمودن ابوجهل ایشان را؛ ذکر سخن گفتن ابوجهل با مشرکین بجهت جهان کردن ضرغام دین و جواب گفتن یکی از اهل مکه؛ ذکر از جا برآمدن لشگر اسلام بعزم نبرد و ستیز با سپاه ضلام و گذارش آن؛ ذکر سخن گفتن ولید و ستودن خود را و رجز خواندن آن مشرک و از جابر آمدن سپاه شقاوت اثر و مضطرب شدن ابوبکر؛ در باب وقایع دشت کربلا گوید؛ در وصف قاسم ابن حسن گوید؛ اذن جهاد خواستن قاسم از حضرت سید الشهداء؛ لا به والحاح نمودن حضرت قاسم در نزد عم بزرگوار خود و اذن رزم خواستن از آنجناب؛ ذکر مکالمات حضرت قاسم با عموی خود؛ کر شهدای دشت کربلا گوید؛ ساقی نامه بجهت نظم و آرایش کتاب گوید؛ ذکر مبارز خواستن گروه اشقیا از حضرت ابی عبدالله؛ آمدن حضرت قاسم بنزد عم بزرگوار و اذن خواست؛ بیرون آمدن عروس از خیمه بمشایعت؛ ذکر وصیت حضرت قاسم با فاطمه نو عروس؛ پیام دادن قاسم بعروس از جهت عم خود؛ مبارز خواستن اشقیاء و زاری عروس؛ بیرون آمدن حضرت قاسم از خیمه و روانه شدن بمیدان جهاد با اعداء؛ سرزنش و نکوهش کردن لشگر ابن سعد را؛ شمردن قاسم اوصاف خود را بر لشگر شقاوت اثر؛ ذکر آمدن فرستادۀ ابن سعد نزد قاسم و مکالمات او با قاسم و نادم شدن او و بر گشتن بنزد پسر سعد؛ مبارز خواستن حضرت قاسم؛ رجز خواندن قاسم در برابر لشگر و از جابر آمدن ازرق؛ سخن گفتن ارزق بعمر سعد؛ ذکر خروش اهلبیت حسین و پرسیدن فاطمه سبب ناله و افغان لشگر از زینب خاتون و جواب او؛ ذکر محاربۀ حضرت قاسم با پسر ارزق؛ ذکر محاربه نمودن حضرت قاسم با پسران ارزق؛ مبارز طلبیدن قاسم و نیامدن لشگر و مراجعه بنزد امام؛ ذکر کار زار حضرت قاسم و گذارش؛ ذکر حمله آوردن لشگر بر حضرت قاسم؛ ذکر آمدن حضرت ابی عبدالله بر سر نعش قاسم؛ آوردن نعش قاسم بخیمۀ حرم؛ تمام شدن مجلس شهادت قاسم؛ بمیدان آمدن عتبه و شیبه و ولید و مبارز خواستن؛ رفتن سه تن از انصار و بر گردانیدن ولید ایشانرا؛ ذکر بمیدان فرستادن رسول حمزه و عبیده و عی را بجنگ عتبه و شیبه و ولید و گذارش؛ ذکر دعا نمودن اشرف انبیا بدرگاه دارندۀ بینیاز و قادر کار ساز و در خواست نمودن اسب؛ آوردن جبرئیل اسب را بجهت علی و اوصاف آن؛ سوار شدن بر اسب و ندا رسیدن بپیغمبر؛ ذکر سوار شدن امیر و روانه شدن بمیدان و محاربه با ولید؛ رجز خواندن شیر خدا در دشت دغا در برابر ولید؛ ذکر محاربه نمودن شیبه با عبیده و شهید شدن عبیده؛ ذکر نبرد شیر پروردگار با شیبه و کشته شدن شیبه؛ بمیدان آمدن عمر خطاب و ابوجهل را خواستن عمر؛ جنگ مغلوبه و حرب نمودن دو لشگر و کشتن ابوجهل؛ شکست خوردن کفار و اسیر شدن جمعی بدست دلیران دین؛ ذکر آوردن اسرای قریش را نزد حضرت پیغمبر و قرار شدن بفدیه دادن و رضا شدن اهل دین بفدیه؛ آغاز داستان غزوۀ احد در غزوۀ رسول خدا؛ در وصف امیر با تدبیر و شاهزادۀ با وقار ابراهیم خان؛ ذکر فراهم آوردن ابوسفیان قریش را و تدبیر لشگر جمع نمودن و ترغیب بجنگ پیغمبر؛ ذکر از جا بر آمدن بزرگان بطحا یکدل بکین خواستن از حضرت خیر البشر؛ ذکر تحفه و هدیه فرستادن ابی سفیان بجهت طلحه ابن ابی که ملقب بکبیس و کبیشه بود بمدد خواستن او را؛ ذکر آمدن کبیشه با سپاه کران بعزم کینه خواستن از رسول خدا و استقبال نمودن ابوسفتان؛ ذکر جمع آمدن لشگر از اطراف بخواهش ابوسفیان؛ ذکر جوابدادن ابوسفیان آن جماعت نفاق پیشه را از احوال بهترین فرزند ابولبشر حضرت پیغمبر؛ ذکر توصیف نمودن ابوسفیان علی را بجهت لشگر کفار؛ ذکر شنیدن کپش کپشه اوصاف شیر خدا از ابوسفیان و جواب دادن ابوسفیان او را و گذارش؛ ذکر تسویه نمودن ابوسفیان و دیدن عباس آن گروه و هراس برداشتن و خبر دادن به رسول خدا از لشگر؛ ذکر گفتگو نمودن دلیران دین با حضرت سید المرسلین در باب آمدن آن گروه لعین و جواب دادن رسول ایشانرا؛ حکم فرمودن حضرت پیغمبر دلیران دین را با آراسته شدن پیکار با گروه کفار و گذارش؛ ذکر خواب دیدن حضرت خیر الانام و برگزیدۀ ملک علام؛ بمسجد رفتن پیغمبر و بر منبر آمدن؛ ذکر خبر دادن پیغمبر از احوال آن گروه ظلام و مژدۀ فتح دادن؛ ذکر بیرون آمدن لشگر دین از یثرب بعزم قتال با مشرکین؛ آمدن حضرت رسول در دامن کوه احد و خبر دادن طلایه؛ تحریک نمودن عمر خطاب لشگر اسلام را بجنگ؛ از جا بر آمدن لشگر اسلام بعزم ستیز با دلیران؛ ذکر بر آمدن عمر بر سر کوه و نظاره نمودن بلشگر کفار و خبر آوردن؛ جواب دادن حضرت رسول عمر را و برگشتن عبدالله از جیش پیغمبر و مردود شدن؛ ذکر اذن جهاد خواستن عمر و اعرج از حضرت پیغمبر؛ ذکر صف آرائی حضرت پیغمبر در دشت کین بعزم نبرد؛ آراسته نمودن حضرت پیغمبر صفوف لشگر و فرستادن؛ ذکر صف آرائی نمودن مشرکین بامر ابوسفیان؛ ذکر التجا نمودن هنده در نزد وحشی در قتل پیغمبر؛ ذکر بر یکدیگر ریختن هر دو لشگر و مشاهده نمودن پیغمبر و در خواست نمودن فتح از خدا؛ دعا نمودن اشرف انبیاء بدرگاه خدا و اسلحۀ جنگ پوشیدن و رفتن بدشت نبرد؛ آمدن حضرت رسول بقتلگاه لشگر اسلام؛ ساقی نامه در باب تفریح دماغ و آرایش کتاب گوید؛ صف کشیدن لشگر کفار و ایستادن کبش کبیشه در پیش صف و گفتگو با ابوسفیان مردود؛ آمدن کبیشه بمیدان کار زار و رجز خواندن آنملعون؛ استدعا نمودن قدسیان فتح و نصرت رسول خدا را؛ آمدن عمر بنزد حضرت پیغمبر و اوصاف احوال کبیشه؛ جواب دادن حضرت پیغمبر عمر را و خبر دادن بفتح غزوه؛ در خواست نمودن حضرت امیر اذن جهاد از پیغمبر (ص)؛ مشاهده نمودن حضرت رسول صورت و سیرت شیر خدا؛ اوصاف نمودن حضرت رسول (ص) جناب امیر را؛ اذن جهاد گرفتن شیر پروردگار از رسول مختار و سلاح پوشیدن آن مظهر ذات خداوند ستار؛ ذکر روانه شدن امیر المؤمنین (ع) بعزم نبرد؛ جواب فرمودن سید اوصیا کپش کبیشه را؛ جواب دادن کبیشه بامیر المؤمنین و ابا نمودن از دین مبین؛ پند دادن امیر کبیشه مردود را و قبول نکردن او اسلام را؛ ذکر در خشم شدن شیر بیشۀ شجاعت بر کبیشۀ مردود؛ حمله نمودن شیر خدا بر کبش کبیشه مردود؛ هزیمت نمودن لشگر اسلام کفار را؛ اسیر شدن جمعی از مشرکین بدست دلیران دین؛ تحریک نمودن هند نابکار لشگر کفار را بجنگ؛ مأمور نمودن هنده وحشی را بقتل حمزه و علی؛ شهادت یافتن حمزۀ نامدار در میدان کار زار؛ آوردن وحشی نابکار جگر بند حمزۀ شیر شکار بنزد هند؛ ذکر متحیر شدن گروه شقاوت اثر از گریختن لشگر اسلام و انداختن سنگ بجانب پیغمبر و خسته شدن جبین پیغمبر؛ مهموم گردیدن سکان سموات در مصیبت دندان پیغمبر؛ ذکر اذن جهاد خواستن جبرئیل از خدا بیاری رسول؛ آمدن جبرئیل و میکائیل بحضور رسول و اذن جهاد؛ ذکر هجوم آوردن لشگر کفار بر پیغمبر (ص)؛ افتادن حضرت از پشت زین بر زمین؛ آمدن هشام بمیدان کار زار و نبرد با شیر پروردگار؛ ذکر رسیدن افواج ملایک بیاری حضرت پیغمبر (ص)؛ هجوم آوردن لشگر کفار بر پیغمبر (ص)؛ نظاره نمودن ملائکه قدرت خدا را در وقت دعا و ندا نمودن جبرئیل که لافتی الاعلی لا سیف الا ذوالفقار؛ ذکر شهادت خونین کفن دشت کربلا و برگزیندۀ حضرت علی اعلی ابی عبدالله الحسین(ع)؛ جهاد نمودن حضرت ابی عبدالله با گروه اشقیا؛ پیاده شدن سیدالشهدا علیه السلام؛ تحریک عمر سعد لشگر شقاوت اثر را بر قتل سید الشهداء و نکوهش لشگر او را و تیر افکندن آن مردود بر آنحضرت؛ گفتگو نمودن ابن سعد با حصین بن نمیر و جواب دادن آن مردود به آن کافر و نیزه زدن بپهلوی حضرت(ع)؛ آمدن جوان نصرانی بمیان میدان با رادۀ قتل فرزند خیر البشر و نادم شدن آن جوان خوش منظر؛ بیرون آمدن اهل بیت (ع) از سرا پردۀ عصمت؛ فرستادن حضرت خیر النسا زنیرا با حد جهت اطلاع خبر از حضرت خیر البشر و گذارش؛ غزوه احزاب و ذکر آمدن ابوسفیان با لشگر بیگران به یثرب زمین باراده کین خواستن از حضرت خیر المرسلین بامید لات و عزی و آوردن عمر و بن عبدود را با خون و ابتدای سخن بنام قادر دانا و احد یکتا و نعمت رسول الله صلی الله علیه و آله؛ خطاب نمودن بمغنی و استمداد از عقل گوید؛ حکایت در باب دوستی با جناب امیر مؤمنان؛ در حکمت بالغه جناب رب الارباب گوید؛ در صفت شراب طهور و اسرار عشق گوید؛ در فضیلت حضرت ایر و حدیث معراج گوید؛ ذکر داستان غزوۀ احزاب و آمدن ابوسفیان به یثرب با عمرو بن عبدود و کندن حضرت خندق را؛ ظاهر شدن سنگ در میان خندق و عاجز شدن دلیران از کندن سنگ و خبر دادن به پیغمبر و معجزۀ حضرت؛ ذکر گرسنه شدن دلیران و شکایت جوع نمودن باحضرت پیغمبر و مهمانی نمودن زوجۀ انصاری؛ وارد گردیدن ابوسفیان به یثرب و توقف نمودن در جنگ کردن و دلتنگ شدن عمر و بن عبدود؛ پاسخ دادن ابوسفیان عمر و بن عبدود را؛ ساقی نامه در باب آراستن صف و آرایش گوید؛ صف آرائی حضرت خیر البشر بحکم خالق اکبر و ترتیب دادن لشگر و سپردن یمین و یسار بدلیران دین؛ مبارز خواستن عمر و بن عبدود مرتبۀ دوم و خاموش شدن دلیران دین و اذن جهان خواستن حضرت امیر؛ در توصیف نمودن حضرت امیر «ع» حضرت رسول را و در ضمن آن گفتگوی اذن جهاد خواستن؛ در کشتن عمرو بن عبدود و محاربه نمودن بارفقای عمرو و گریختن لشگر بطحا زمین و گذارش آن؛ فرستادن زهرای مرضیه سلمان را با حضرت امام حسن نزد جناب پیغمبر ص و سلام نمودن شمشیر بزهرا؛ در بیان آمدن حضرت رسول بخانۀ حضرت فاطمه زهرا و گزارش شمشیر؛ در بیان مطلع شدن خواهر عمرو بن عبدود را کشته شدن برادر خود و نوحه نمودن ابن عامر؛ آمدن رسول ابوسفیان پیش عبدود و خواندن او نامه را و مطلع شدن بر قتل عمرو و گذارش؛ برگشتن ابوسفیان از مدینه و مسلط شدن پیغمبر بر اعراب؛ گفتار در اشاره نمودن بصلح حدیبیه؛ گفتار در نامه نوشتن حضرت خیر البشر بشاهان روی زمین و تکلیف نمودن ایشان را بدین؛ برون آمدن عبدالله از مدینه و روانه شدن بنزد خسرو پرویز پادشاه ایران؛ در توصیف نمودن پادشاهی خسرو در ملک ایران زمین و توصیف آن ملک گوید؛ رسیدن قاصد پیغمبر نزد خسرو پرویز؛ رسیدن نامۀ خسرو ببازان و فرستادن دو نفر نزد پیغمبر؛ رسیدن فرستادۀ حضرت پیغمبر با نامه بملک روم؛ جواب دادن قیصر روم فرستادۀ حضرت رسول را؛ آغاز غزوۀ خیبر و فتح نمودن شیر حضرت داور؛ استمداد خواستن از خداوند و سخن گفتن در بی اعتباری؛ در قدرت حقتعالی و توصیف امیر زاده ابراهیم خان؛ آغاز داستان خیبر و فتح نمودن حیدر؛ نازل شدن جبرئیل بفرمودۀ رب جلیل بر حضرت خیر البشر و مامور شدن حضرت برفتن خیبر؛ رفتن مرحب بنزد مادر و سخن گفتن در باب پیغمبر؛ جواب دادن مرحب بمادر خود بکبر و غرور؛ در توصیف قلعه خیبر و استحکام آن و پناه بردن یهودان به آن قلعه و گذارش؛ در خواب دیدن مرحب و هراسان شدن و بمادر خود گفتن و تعبیر نمودن مادرش؛ ذکر مستفسر شدن مرحب از احوال شیر خدا؛ در بیان رسیدن حضرت بپای قلعۀ خیبر و مسدود بودن راه و ظهور معجزه از آن سرور؛ رفتن ابوبکر بمیدان کار زار و هزیمت یافتن ابوبکر از خوف حارث یهود و گذارش؛ آمدن حارث بمیدان حرب با سپاه یهودان؛ هزیمت یافتن ابوبکر از میدان و آمدن او بخدمت حضرت رسول با احوال پریشان؛ برگشت حارث از میدان کار زار و مشایعت یهودان؛ ذکر رفتن عمر خطاب بالشگر اسلام بمیدان ستیز با یهودیان خبیری؛ جویا شدن مرحب خیبری از حال عمر و جواب یهودان؛ در بیان آمدن یک نفر از اهل دین بمیدان و محاربه آن مؤمن با حارث و شهید شدن او؛ آمدن حارث بجانب عمر و هزیمت نمودن عمر؛ در توصیف سخن و آرایش کتاب و مدح جناب امیر مؤمنان و شیر یزدان؛ دعا نمودن رسول امین در حق امیر المؤمنین و خواهش نمودن سعد وقاص لوارا؛ گریز از خبیر بکربلا و شمۀ از احوالات ابی عبدالله؛ در جواب دادن حضرت وقاص را و بیاد آوردن جنگ روز گذشته و جواب دادن؛ کشیدن آب دهن جناب پیغمبر در چشم حیدر صفدر بجهت رمد چشم آن برگزیده حضرت داور؛ پرسیدن مرحب سبب ازدحام لشگر اسلام را از لشگر و جواب یهودان؛ گفتن مرحب خیبری طریقه جنگ را بحارث برادر خود؛ ذکر دعا فرمودن حضرت خیر البشر در حق فاتح خیبر؛ گفتار در بیان صف آرائی نمودن رسول خدا؛ در بیان لوا دادن حضرت پیغمبر بحضرت امیر؛ روانه شدن حضرت امیر بمیدان و دیدن دیدبان او را؛ در بیان سخن گفتن حارث با جناب امیر و جواب دادن آن سرور بآن کافر؛ در بیان کشته شدن حارث بد کردار از ضرب دست حیدر کرار و شنیدن مرحب خیبری؛ آمدن مرحب بمیدان کار زار و رجز خواندن؛ پرسیدین مرحب از حضرت نام او را و جواب دادن به آن کافر بدسیر؛ رسیدن جبرئیل و میکائل بامر رب جلیل در نزد حضرت امیر(ع) و فرش نمودن بال خود را؛ پرسیدن حضرت پیغمبر از سبب فروهشتگی بال او و جواب دادن جبرئیل حضرت را؛ در بیان یهودیان که از میدان گریختند و پناه بردن ایشان یحصار و کشیدن پل را و جستن شیر خدا؛ دزدیدن یهودیان سپر را از امیر و کندن در خیبر؛ ندا رسیدن بحضرت رسول در وصف حضرت امیر و آمدن حضرت رسول و درود الهی بحضرت امیر؛ گرفتن شیر خدا در خیبر را در روی دست و گذشتن لشگر اسلام و اظهار معجزه بظهور رسیدن؛ مشاهده نمودن ابوبکر معجزه را از جناب امیر (ع) و حکم فرمودن حضرت درباره یهودان خیبری؛ در قسمت نمودن اسرار و غنیمت از یهودان باصحاب دین و خریدن صفیه را از اهل دین و گذارش؛ زهر در طعام کردن زن یهودی که بپیغمبر بخوراند؛ گفتار در بیان اسلام آورد حجاج تاجر و آمدن بخدمت رسول انام و رخصت گرفتن و رفتن او بجانب مکه و خبر بردن او از برای قریش بر عکس آنچه وقوع یافته بود بجهت گرفتن مال خود از اهل مکه؛ اسلام آوردن حجاج و رفتن او بخیبر؛ رسیدن حجاج به بطحا دیار و آمدن اهل مکه باستقبال و گفتن وقایع خیبر را بعکس؛ در توصیف نمودن حجاج طریقۀ جهاد کردن لشگر اسلام را با یهودان باهل بطحا؛ در بیان خبر دادن حجاج بروسای بطحا از کشته شدن حضرت امیر(ع) و گرفتا شدن پیغمبر (ص) بدروغ؛ گفتار در شرح احوال حجاج و خبر های بعکس بمشرکین؛ در بیان خوش وقت گردیدن قریش از خبر حجاج دادن و جه او را؛ ذکر طلبیدن عباس حجاج را و سؤال نمودن از احوال حضرت و جواب صدق آنمرد؛ شادی نمودن عباس از فتح حضرت رسول صلی الله علیه و آله؛ گفتار در فرستادن حضرت پیغمبر یکنفر از اصحاب دین را بفدک و تکلیل نمودن ایشان را بدین؛ در بیان فرستادۀ حضرت رسول (ص)؛ در بیان پرخاش نمودن اهل فدک با فرستادۀ حضرت رسول (ص)؛ از جا برآمدن فرستادۀ رسول و جواب گفتن ایشان را؛ در خبر نادم شدن آن قوم از گفتار زشت و خبر دادن پیر از آئین حضرت رسول؛ قبول نمودن اهل فدک سخنان آن مرد پیر را؛ ذکر مراجعه نمودن فرستادۀ حضرت؛ در آمدن فرستاده از فدک و وا نمودن پیغام اهل آن دیار و خبر فتح خیبر باهل آن دیار؛ در آمدن فرستادن اهل فدک و خبر آوردن؛ در بیان آمدن فرستاده حضرت رسول و پیغام آوردن از برای اهل فدک گوید؛ در بیان خواندن نامه پیغمبر را و شنیدن ایشان؛ در بیان خواندن نامه پیغمبر را و شنیدن ایشان؛ روانه شدن حضرت امیر ع بسوی فدک؛ در بیان غزوۀ فتح حرم و منهدم شدن بت های قریش و قوت یافتن دین مبین حضرت سید المرسلین ص و ذلیل شدن مشرکین و اسلام آوردن ایشان؛ حکایت در باب رفتن زاهدی به مکه؛ حکایت نمودن شخص مفتی بسفر بیت الله؛ در بیان کد خدای کهن سال جفا پیشه؛ در اشاره نمودن حدیث حضرت رسول؛ در گفتگوی جابر با امام و جواب شنیدن جابر؛ نمودن امام به جابر باطن اهل حاج را؛ در بیام ملامت نمودن نفس شوم و دنیای غدار؛ حکایت نوجوانی از اهل هند و رفتن او به بیت الله؛ در بیان دعا نمودن غلام و خواهش نمودن آب از ملک علام و معجزه امام گوید؛ ذکر آمدن خواجه با غلام بنزد امام و بسر انگشت مبارک آب جاری نمودن؛ تضرع نمودن کاروان سالار بدرگاه خداوند ستار و طلب آب نمودن بدر بار خدا؛ در بیان دیدن آن شخص کهن سال امام را و مدهوش شدن و جویا شدن احوال امام (ع)؛ تقریر نمودن یک نفر از اهل دین امام را و رفتن آن بمدینه و گفتگوی آن گوید؛ ذکر خبر یافتن آن خواجه از مطلوب خود؛ ذکر آمدن خواجه بدرگاه ملایک پناه برگزیده خدا؛ سؤال نمودن خواجه و خبر دادن امام باو از جمع احوال و کمان نمودن خواجه بخدائی او؛ آمدن خواجه با چند نفر غلام پریچهر و هدیه بدربار پادشاه و مشاهده نمودن شوکت؛ در رسیدن خواجه بدربار برگزیده حضرت اله العالمین و گزارش آنرا گوید؛ در بیان سؤال خواجه از امام گوید؛ در توصیف نمودن از شوکت و اقتدار حضرت؛ در اظهار نمودن حضرت امام گزارش دشت کربلا را و ملامت کفار گوید؛ در مهموم شدن کروبیان و جنیان و آدمیان از مکالمات حضرت امام؛ در بیان شکایت نمودن ناظم از بی اعتباری دنیای دون و طلب آمرزش از قادر بیچون گوید؛ در بیان توصیف شاهزادۀ بی همال ابراهیم خان؛ ساقی نامه در آرایش کتاب و استمداد از جناب رب الارباب؛ در بیان آغاز داستان فتح حرم و خبر دادن حضرت رسول از احوال فرقۀ اشرار؛ در بیان مژده دادن حضرت سید المرسلین به اصحاب دین و مأمور نمودن ایشان را بجهاد و صلح حدیبیه؛ گفتگو نمودن عمر خطاب با حضرت رسول و جواب دادن حضرت او را و فرستادن خالد بحدیبه؛ مخبر شدن اهل بطحا از رسیدن حضرت خیر الوری بحدبیه و گذاری آن قصه؛ نامه نوشتن ابوسفیان بحضرت خیر البشر و خواهش نمودن صلح از آن سرور؛ خبر دادن حضرت خیر الانام از احوال ابوسفیان و سایر طایفۀ قریش و راضی شدن بصلح و بخشم شدن عمر خطاب؛ ذکر از جابر آمدن عباس و خشم نمودن او بر عمر خطاب و سیلی عباس بر او و گزارش؛ در جواب دادن حضرت رسول بعمر و نوشتن جواب نامۀ ابوسفیان؛ در بیان آمدن سهیل از جانب ابوسفیان بخدمت حضرت رسول و گفتگوی آن؛ در بیان قرار شدن صلح و نوشتن عهد نامه و خواهش سهیل که بخط حضرت امیر(ع) نوشته شود؛ در بیان آمدن عمر بنزد ابوبکر و آمدن بخدمت آن حضرت و گفتگو و گزارش؛ گفتن سهیل که نام رسول الله را از نامه بتراشد؛ در بیان سخن گفتن عمر بن خطاب با ابوبکر و گزارش و کیفیت آن گوید؛ در بیان گفتگوی ابوبکر با حضرت رسول (ص)؛ در بیان گفتگوی حضرت رسول ص با ابوبکر؛ نادم شدن عمر و ابوبکر از گفتۀ خویش؛ مکالمۀ عمر با پیغمبر ص بتندی و ابرام بجه اینکه حضرت با قریش صلح ننماید؛ ذکر آمدن بوجندل بخدمت حضرت رسول (ص) و گزارش؛ جواب دادن ابن جندل بپدر خود سهیل؛ آمدن ابو جندل بخدمت پیغمبر و شکایت نمودن از جور کفار و اظهار اسلام نمودن؛ در بیان پاسخ دادن حضرت رسول (ص) بابوجندل و روانه نمودن او ببطحا و گزارش؛ در بیرون آمدن حضرت از احرام و سر تراشیدن و گفتگوی عمر با اهل دین؛ ابوحفض را و نادم شدن از سخنان بیمغز خود؛ در پاسخ دادن حضرت رسول بوحفض را و آمدن ابوبصیر بخدمت حضرت رسول (ص)؛ رسیدن ابوبصیر بمدینه و فرستادن ابوسفیان عامری را بمدینه و خواستن اوبصیر از پیغمبر ص؛ روانه شدن عامری با ابوبصیر بجانب بطحا و تدبیر نمودن ابوبصیر در کشتن عامری؛ در بیان کشتن ابوبصیر عامری را و رفتن او بجانب یثرب و گزارش او گوید؛ در بیان آمدن ابوجندل با چند نفر دیگر از اهل دین و گزارش؛ در بیان توصیف حضرت امیر (ع)؛ در بیان بالا گرفتن دین مبین حضرت سید المرسلین گوید؛ در بیان بلند شدن صیت اسلام در بلاد ای متفرقه و اسلام آوردن خالد ولید؛ در بیان آگاه شدن ابوسفیان از بلندی کار حضرت رسول و امداد خواستن و ناامید شدن؛ در بیان لشگر آراستن حضرت خیر البشر بعزم مکه معظمه و گزارش آن؛ ذکر توصیف نمودن لشگر اسلام؛ فرستادن ابوسفیان عبدالعزی را بخدمت پیغمبر؛ رسیدن عبدالعزی بخدمت حضرت پیغمبر و ایمان آوردن؛ در بیان جواب دادن پیغمبر (ص) فرستاده سفیان را؛ بیان نمودن عبدالعزی حضرت پیغمبر را و شنیدن قوم و ایمان آوردن ایشان؛ در بیان داخل شدن حضرت رسول (ص) بمکه و طواف حرم و گزارش؛ در بیان فرستادن حضرت رسول (ص) بلال را ببام مکه و بصوت بلند گفتن اذان؛ در اذان گفتن بلال و گزارش آن؛ در بیان فرستادن حضرت رسول یک نفر را بنزد قریش و کلید در حرم خواستن؛ در بیان خواستگاری نمودن حضرت رسول (ص) میمونه خواتون را و گزارش؛ در بیان جمع شدن در خانۀ عباس و سخن گفتن ایشان و جواب دادن عباس؛ در بیان بالا گرفتن دین مبین حضرت سید المرسلین و ایمان آوردن طلحه و زبیر؛ در بیان نامه نوشتن حضرت رسول (ص) بفرمانفرمای بصره و فرستادن حارث و شهید نمودن او را؛ در بیان آگاه شدن پیغمبر از قتل فرستاده و امر نمودن لشگر برفتن موته؛ در بیان رفتن لشگر بجانب موته و آگاه شدن اهل موته از آمدن لشگر؛ رسیدن نامه بنزد قیصر و آگاه شدن از کار رسول الله و فرستادن لشگر بموته؛ روانه شدن لشگر روم به سپهداری سدوس بموته بجنگ لشگر اسلام و گزارش؛ در بیان رسیدن سدوس بموته و خبر یافتن لشگر اسلام و جنگ نمودن و کشته شدن سدوس؛ در بیان نامه نوشتن لشگر اسلام بنزد پیغمبر (ص) و طلب یاری نمودن از آنحضرت؛ در بیان فرستادن حضرت رسول خالدبن ولید را بامداد اهل دین؛ ذکر شهید شدن زید در دشت کین و خبر دادن پیغمبر باصحاب دین مبین؛ در بیان رفتن جعفر طیار بمیدان کار زار و توصیف آن بزرگوار گوید؛ ذکر جهاد نمودن جعفر با گروه اشرار و آمدن جوان رومی بمیدان و کشتن جعفر او را؛ در بیان حمله کردن لشگر روم بر لشگر اسلام و بلند شدن های و هوی دلیران؛ ذکر جهاد کردن جعفر طیار با آن گروه نابکار بدو نیم کردن یکی از ایشان را و از کار ماندن اسب؛ ذکر پیاده ماند جعفر طیار بمیدان کار زار و جدا شدن دست آن بزرگوار؛ در بیان شهید شدن جعفر در میدان و خبر دادن حضرت رسول بمهاجر و انصار از شهادت او؛ در بیان آمدن ابن رواحه بمیدان کار زار و شهید شدن آن مرد دین دار؛ در بیان مهموم شدن لشگر اسلام از نبرد آنفرقه گمراه و گزارش او گوید؛ در بیان تدبیر نمودن خالدبن ولید در جنگ نمودن با آن گروه عنید؛ ذکر از جا بر آمدن هر دو لشگر بعزم ستیز با یکدیگر؛ توصیف نمودن لشگر اسلام اوضاع نبرد را جهه خالد؛ در بیان مشورت نمودن خالد با اهل دین در باب نبرد با گروه مشرکین گوید؛ ذکر برگشتن هر دو لشگر از میدان و سخن گفتن شاه روم؛ در بیان محاربه نمودن خالد با اهل روم و تدبیر نمودن و توصیف نمودن امیر مؤمنان؛ ذکر آمدن دلیران دین بمیدان کین با لوای امیر المؤمنین و هزیمت مشرکین؛ گفتار در شکست رومی از شنیدن اسم اسد الله الغالب علی ابن ابی طالب علیه السلام؛ ذکر کشتن و اسیر نمودن اهل دین گروه مشرکین و غارت نمودن اموالشان را؛ ذکر خبر دادن حضرت رسول از فتح لشگر اسلام؛ در بیان خبر دادن حضرت رسول بامیر المؤمنین گزارش کربلا و مصیبت جناب سید الشهداء (ع)؛ در بیان مشورت نمودن قیصر در باب امورات حضرت پیغمبر؛ ذکر آگاه شدن ابوسفیان از آمدن لشگر رومی و شکستن عهد خود را و فتح اسلام؛ در بیان عازم گردیدن حضرت رسول بجانب مکه و ترتیب نمودن لشگر اسلام گوید؛ در بیان خبر رسیدن باهل حی و آمدن ابوجندل و ابوبصیر بخدمت حضرت گوید؛ گفتار در منزل نمودن حضرت رسول (ص) در بیرون شهر یثرب و خبر شدن اهل بطحا گوید؛ در بیان سخن گفتن هنده با ابوسفیان و خبر دادن از نامه اهل یثرب گوید؛ در بیان جواب دادن ابوسفیان هنده را؛ در بیان روانه شدن ابوسفیان به یثرب زمین و گزارش؛ در بیان آمدن ابوسفیان به یثرب و گفتگو نمودن آن نابکار با عمر خطاب و ابوبکر و نوازش نمودن ایشان بوسفیان را؛ در بیان مکالمات نمودن ابوبکر و عمر در باب کار ابوسفیان و رفتن بخدمت حضرت پیغمبر (ص)؛ در بیان رفتن عمر و ابوبکر و عثمان بخدمت حضرت رسول و گزارش آن؛ در بیان رفتن عباس بخدمت حضرت پیغمبر (ص) بجهت مه ابوسفیان بنا بر روایت دیگر؛ در بیان بردن عباس ابوسفیان را بخدمت حضرت رسول و مکالمان عباس با عمر؛ در بیان اسلام آوردن ابوسفیان و خلعت دادن حضرت رسول ابوسفیان را؛ در بیان نمودن عباس لشگر اسلام را با بوسفیان و متحیر شدن ابوسفیان؛ در بیان پرسیدن عباس و آمدن عمار با فوج گران و خبر دادن عباس ابوسفیان را از حال ایشان؛ در بیان رسیدن عمر با فوج گران و سؤال نمودن ابوسفیان از عباس و گزارش؛ در بیان رسیدن ابوبکر صدیق با فوج گران و سؤال نمودن ابوسفیان از عباس و گزارش؛ ساقی نامه گوید؛ در تعریف شیر بیشۀ شجاعت ابن عم رسول (ص) رب العالمین علی ابن ابیطالب (ع)؛ ذکر نمودار شدن رایات نصرت قرین و دیدن ابوسفیان او را و توصیف آن لوا؛ هراسان شدن ابوسفیان از دیدن فوج لشگر و سیمای حضرت امیر علیه السلام؛ در بیان رسیدن ابوسفیان ببطحا و آمدن اهل بطحا بنزد او و خبر دادن از اسلام خود؛ در بیان داخل شدن لشگر اسلام بمکه و رفتن ایشان بمسجد الحرام و گزارش؛ در بیان آمدن عمر و ابوبکر به مسجد الحرام و گزارش احوالات ایشان گوید؛ گفتار در بیان مشورت نمودن اصحاب در باب اصنام و مکالمات ابوبکر و عمر و جواب دادن ابی ذر؛ در بیان خواستن حضرت رسول جناب امیر را و شکستن اصنام و توصیف آن حضرت؛ در بیان انداختن جناب امیر (ع) بتان را از دیوار کعبه و پائین انداختن آن سرور خود را از دوش پیغمبر و توصیف نمودن حضرت رسول(ص) او را؛ گفتار در خبر شدن قبایل عرب از فتح نمودن حضرت رسول (ص) و لشگر فراهم آوردن ایشان؛ در بیان خبر رسیدن بحضرت رسول (ص) از آمدن لشگر هوازن با مالک و گزارش؛ در بیان مکالمات نمودن ابوبکر با حضرت رسول (ص) و تبسم نمودن حضرت از گفته او؛ در بیان مکالمه نمودن پیغمبر () با اهل دین در باب جهاد نمودن با مشرکین؛ در بیان توصیف نمودن لشگر نصرت اثر حضرت خیر البشر و توصیف آن؛ در بیان آمدن عباس بنزد جناب امیر و مشاهده نمودن آن سرور و رفتن بنزد حضرت رسول(ص)؛ شنیدن عباس اوصاف حضرت امیر را و رفتن لشگر به نبرد؛ در بیان روانه شدن لشگر فیروز اثر بجانب دشت کین و تعجب نمودن ابوبکر و عمر؛ صفوف آراستن لشگر اسلام؛ در بیان ترتیب دادن صفوف لشگر را حضرت و میمنه و میسره و بهر کس واگذاردن؛ در مشایعت نمودن حضرت رسول (ص) جناب امیر را و توصیف او و ندا رسیدن پیغمبر در این باب؛ در بیان شنیدن حضرت رسول (ص)راز حضرت باریتعالی و توصیف هر دو لشگر؛ در بیان هزیمت یافتن لشگر اسلام از گروه کفار و گزارش احوال دلیران دین؛ در بیان سرزنش نمودن ابوسفیان ابوبکر و عمر را و گزارش احوالات آنها؛ گفتار در باقی ماندن نه نفر از بنی هاشم در میدان و آمدن ابوجردل از لشگر کفار و مبارز خواستن؛ در بیان اذن جهان خواستن جناب امیر (ع) از حضرت رسول و گزارش؛ در بیان اذن جهاد دادن حضرت رسول (ص) جناب امیر را و مکالمات کردن آن سرور با ابوجردل؛ ذکردو نیم شدن ابوجردل از ضرب ذوالفقار؛ در بیان هزیمت نمودن لشگر شقاوت اثر ازضرب ذوالفقار حیدر صفدر و رفتن مالک و گذاشتن زنان و اموال خود را؛ در بیان اسرا و طایفۀ کفار و پیدار شدن خواهر رضاع از برای رسول (ص) و مرخص کردن؛ در بیان رفتن مالک از دشت بنزد حصن طایف و گزارش آن حکایت؛ رفتن مالک بحصار طایف و روانه شدن پیغمبر با لشگر؛ در بیان رسیدن دلیران دین بپای قلعه و توصیف آنحصار گوید؛ فرستادن حضرت رسول (ص) جناب امیر را بجناب آن ولایت بجهت قمع کفار؛ در بیان بیرون آمدن مالک از قلعه و اسلام قبول نمودن و حاکم کردن حضرت او را؛ در بیان رفتن حضرت رسول بجانب جغرانه با سپاه دین و گزارش آنداستان؛ در بیان خبر دادن حضرت رسول ص باصحاب دین احوالات سیدالشهداء ع؛ ذکر خبر دادن رسول مختار باصحاب از ثواب گریه بر سید الشهداء و بر گشتن حضرت رسول (ص)؛ در بیان آمدن حضرت رسول ببطحا و آمدن ملائکه باستقبال حضرت و گزارش؛ در بیان رسیدن حضرت بمکه و آمدن بجانب حرم گوید؛ تکلم نمودن حضرت رسول با بزرگان بطحا؛ نوازش نمودن حضرت رسول اهل مکه را؛ در بیان رفتن رسول ص بعد از فتح مکه بجانب یثرب و گزارش آن گوید؛ در بیان لشگر کشیدن قیصر روم بعزم ستیز با حضرت پیغمبر و آگاه شدن اصحاب؛ در بیان لشگر آراستن حبیب اله العالمین بجانب روم و جانشین نمودن جناب امیر را در مدینه؛ در بیابان خبر شدن قیصر از آمدن جناب پیغمبر ص بجانب روم و خبر دادن کاهنان از گزارش؛ در بیان رسیدن رسولان قیصر بخدمت رسول ص و مشاهده نمودن ایشان جلال خدا را؛ گفتار در آمدن رسولان قیصر در رزم سیم خدمت حضرت رسول ص و گزارش؛ در بیان تکلم نمودن حضرت رسول ص به الفاظ دربار با رسولان قیصر روم؛ در بیان آمدن رسولان نصاری روز چهارم بخدمت و موعظه نمودن آن جناب ایشان را؛ آمدن جبرئیل از نزد پروردگار بر رسول الله در باب مباهله نمودن با نصارا؛ در بیان گفتگو نمودن اصحاب دین با یکدیگر مباهله نمودن با گروه نصاری؛ در بیان منادی نمودن بلال در کوچه های مدینه و آمدن مردم بجهت مباهله؛ در بیان آمدن آل عبا بفرمودۀ رسول بمسجد بجهت مباهله نمودن با گروه نصاری؛ مباهات نمودن جناب اقدس الهی و ندا نمودن بجن و انس و ملک در باب خمسه النجیا؛ ذکر منع نمودن حضرت رسول (ص) اصحاب را از بیرون آمدن از شهر و خطاب ناظم بچهار مذهب؛ خطاب نمودن باهل حل و عقد و در توصیف آن برگزیده های خدا؛ بیرون آمدن حضرت رسول ص از مدینه بعزم مباهله با پنج تن آل عبا و گزارش آن؛ در بیان خبر دادن شیخ نصاری بقوم از احوالات حضرت رسول ص؛ در بیان گفتن بزرگ نصاری از احوال حود بیاران و جواب دادن ایشان گوید؛ در بیان نادم شدن شیخ نصاری از مباهله نمودن با حضرت رسول ص و اسلام آوردن نصاری؛ در بیان برگشتن رسولان نصاری از خدمت حضرت بنزد پادشاه خود و گزارش احوال پیغمبر؛ ورود اهل بیت اطهار بمجلس یزید و نظاره نمودن فرنگی سرهار؛ ناله و افغان نمودن فرنگی در مجلس یزید پلید ابن معاویه؛ در بیان احوالات اویس قرن و گزارش او و روانه شدن بسوی رسول الله؛ استدعا نمودن مادر اویس بجهت رفتن بخدمت رسول مختار و گزارش؛ در بیان آگاه گردیدن اهل یمن و اهل قرن از عزم اویس و امدن ایشان از عقب او؛ رفتن اویس بجانب مدینه و رفتن قوم از عقب و نرسیدن آنها بر او؛ در بیان رسیدن اویس به یثرب و گزارش قصه موافق اخبار؛ آگاه شدن حضرت زهرا از آمدن اویس به یثرب و فرستادن سلمان را بنزد او؛ آمدن سلمان بفرموده حضرت زهرا بنزد اویس؛ در بیان فرستادن حضرت زهرا جناب امام حسن و امام حسین را بنزد اویس قرن؛ آمدن شبر و شبیر بنزد اویس قرن؛ در بیان اسلام آوردن بزرگان یمن با اویس از معجزۀ دو گوشوار در عرش خدا؛ ذکر توصیف جناب ولایت ماب برگزیدۀ حضرت وهاب جناب امیر مؤمنان را؛ در توصیف حضرت امیر و بیهوش شدن آن جناب از خوف خدا و خبر آوردن بجهت حضرت زهرا؛ در بیان تب نمودن جناب امام حسن و امام حسین و آمدن حضرت فاطمه بخدمت پیغمبر؛ روزه گرفتن حسنین وپشم رشتن حضرت فاطمه و گزارش آن؛ آوردن ریسمان ها را بنزد یهودی بجهت بیع نمودن و گزارش؛ در بیان تشریف آوردن حضرت رسول (ص) بخانۀ جناب خیر النساء و اسلام آوردن یهودان؛ آمدن حضرت رسول (ص) بخانۀ جناب فاطمۀ زهرا صلوات الله علیها؛ آمدن فضه از بازار و آوردن جو را؛ بخشیدن اهلبیت مطهر نان خود را بسائل و افطار نمودن بآب گرم؛ ذکر گزارش روز دوم و روزه گرفتن اهلبیت و آمدن اسیر بدرب خانه و گزارش؛ ذکر روزه گرفتن اهل بیت روز سوم؛ گفتار در آمدن صائم درب خانۀ حضرت امیر مؤمنان و گزارش آن؛ در بیان دان اهل بیت نان خود را برسائل در مرتبه سوم و گزارش؛ در بیان وحی نمودن جناب اقدس الهی بجبرئیل و نازل شدن بخانۀ پیغمبر ص؛ در بیان تشریف آوردن حضرت رسول بخانۀ جناب فاطمه صلوات الله علیها؛ در بیان خوابیدن حضرت رسول در خانۀ جناب بتول و آمدن حسنین از در؛ ذکر خوابیدن حسنین در پهلوی پیغمبر و آمدن شاه لافتی بخانه و گزارش؛ ذکر آمدن حضرت زهرا بمیان کسای پیغمبر؛ در بیان نظاره نمودن ملائکه بر آل عبا و نازل شدن جبرئیل بفرمان خدا؛ در بیان خواهش نمودن جبرئیل از رسول و آمدن بزیر عبای پیغمبر و گزارش؛ ذکر قضیه هایله پر محنت و اندوه شهید دشت کربلا جناب سید الشهدا (ع)؛ ذکر خواهش نمودن ام سلمه از رسول و آمدن بزیر عبا و جواب دادن حضرت او را؛ در بیان رفتن رسول خدا (ص) بمهمانی حضرت امیر (ع)؛ ذکر خبر شدن حضرت زهرا از آمدن رسول خدا؛ در بیان آمدن حضرت رسول ص به خانه زهرا و خواندن آیه تطهیر بر ایشان و آوردن جبرئیل خرمای بهشت راه؛ خرما دادن حضرت رسول ص بال عبا و گزارش آن قصه موافق اخبار؛ گذاشتن دانه خرما را جناب رسول ص بر دهن حضرت امیر ع؛ آغاز داستان حجه الوداع مشتمل بر حج آخرین رسول خدا (ص) و نازل شدن جبرئیل و ابتدای سخن بنام خداوند جلیل؛ گفتار در بیان خطاب نمودن ناظم بمعنی و استمداد خواستن از عقل و توصیف نمودن حیدر کرار و آرایش کتاب گوید؛ ساقی نامه در تالیف کتاب و خطاب نمودن اهل عرفان و توصیف اشعار خود گوید؛ مجلس بزم و توصیف کتاب و گزارش اهل آن با ناظم گوید؛ در بیان حجه الوداع و مشتمل است بر گزارش غدیر خم و وصی نمودن حضرت پیغمبر ص حضرت امیر المؤمنین ع؛ در بیان نازل شدن جبرئیل امین بر رسول رب العالمین در باب وصایت علی ع؛ در بیان فرود آمدن حضرت رسول ص بفرمان خداوند اکبر در غدیر و گزارش؛ در بیان خطاب نمودن ناظم بمغنی در بزم؛ در بیان خبر دادن حضرت رسول از نزول جبرئیل در باب علی؛ در بیان رفتن حضرت رسول در بالای منبر و بردن جناب امیر را با خود و گزارش؛ مجلس آراستن پیغمبر و بیعت نمودن اصحاب باجناب امیر؛ در بیان عهد بستن حضرت رسول امین (ص) با جناب امیر المؤمنین (ع)در خصوص وصایت آن مولا؛ توصیف نمودن حضرت رسول (ص) بلفظ در بار خود در بیعت نمودن با جناب امیر المؤمنین(ع)؛ جواب دادن اصحاب دین بر رسول امین در باب امیر المؤمنین(ع) و گزارش؛ بیعت نمودن زنان حضرت با جناب امیر؛ در بیان بیعت نمودن حمیرا با جناب امیر ع؛ در بیان توجه نمودن حضرت رسول (ص) بجانب مدیه طیبه و گزارش آن گوید؛ در بیان خبر رسیدن به یثرب از تشریف آوردن ایشان و استقبال نمودن اهل یثرب؛ در بیان وارد شدن بر گزیده رب ودود بمدینه طیبه؛ در بی اعتباری دنیای ناپایدار گوید؛ در بیمار شدن حضرت سید کاینات و اشرف مخلوقات محمد بن عبدالله گوید؛ موعظه و نصیحت نمودن پیغمبر (ص) اصحاب را در باب ولادت امیر مؤمنان علیه السلام؛ گفتگوی عمر با اهل دین در استواری بیعت؛ گفتگو نمودن ابوبکر با حضرت رسول (ص) بیعت نمودن امیر المؤمنین (ع)؛ در بیان بیعت نمودن با علی (ع)؛ در بیان تشریف آوردن حضرت رسول بمسجد و گفتگو نمودن با اهل دین؛ ذکر انداختن سواده تازیانه را از کف خود بوسیدن نبوت که بر کتف آن حضرت بود؛ ذکر دعا نمودن اشرف کائنات در حق سوده؛ در بیان ناپایداری دنیای بی اعتبار و زمانۀ غدار ناسازگار؛ مفارقت روح از بدن خیر البشر (ص)؛ در بیان نماز گزاردن جناب امیر بر جسد مطهر پیغمبر آخر الزمان و اقتدا نمودن پیغمبران؛ ذکر برداشتن جنازه حضرت را و دفن نمودن امیر آن پیکر شریف را؛ در ناپایداری دنیای بی اعتبار گوید؛ خطاب بمغنی و توصیف نمودن جناب امیر گوید؛ گفتار در مدح شاه لا فنی و مسند نشین سریر انما و مخاطب بخطاب انت منی گوید؛ گذشتن از این سرای فانی و رفتن بسرای جاودانی؛ در وصف سخن گفتن و یادگاری از اهل عرفان؛ در وصف سخن پردازی و اوصاف حمیده گوید؛ در بیان مداحی شاهنشه ملایک در بان و قاضی روز دیوان امیر مؤمنان؛ ذکر آغاز داستان بر مسند خلافت استقرار یافتن امیر المؤمنین و یعصوب الدین مکمل علوم الاولین و الاخرین ابن عم رسول انام ملک علام شاهنشاه ملایک دربان علی ابن ابوطالب علیه السلام؛ در بیان تشریف بردن حضرت امیر بمسجد؛ در بیان سؤال نمودن عرب جای جبرئیل را؛ امیر المؤمنین علیه السلام؛ در ذکر بیعت نمودن امام حسن (ع) با پدر بزرگوار خود؛ ذکر بیعت نمودن ابی عبدالله (ع) با پدر بزرگوار خود؛ در بیان عهد بستن اهل حجاز و سایر بلاد با جناب امیر المؤمنین علیه السلام؛ در بیعت نمودن حواص و عوام و توصیف امیر (ع)؛ طاغی شدن زاده هنده یعنی معاویه ابن ابی سفیان و گزارش آن؛ عازم شدن طلحه و زبیر بجانب مکه و خلاف نمودن ایشان جناب امیر ع را؛ آمدن طلحه و زبیر بنزد عایشه و گفتگو نمودن عایشه و گزارش؛ در بیان مایوس گردیدن طلحه و زبیر از عایشه و نامه نوشتن ایشان بنزد معاویه؛ در بیان رسیدن نامه معاویه نزد عایشه و جواب عایشه فرستاده را؛ در بیان بیرون رفتن عایشه با لشگر از مدینه و طلب نمودن بزرگان لشگر؛ ذکر گفتگو نمودن طلحه با عایشه و جواب عایشه؛ قسم یاد نمودن طلحه بجهت عایشه و برگردانیدن او را از دوستی جناب امیر (ع)؛ عازم شدن عایشه با لشگر بطحا ببصره؛ در توصیف کار عایشه و رفتن او بطواف حرم و سخن گفتن جبرئیل بصورت مرد پیری؛ در بیان بیرون رفتن عایشه با لشگر از مکه و طلب نمودن بزرگان لشگر؛ در بیان خبر شدن ام سلمه از اراده کردن عایشه و رفتن ام سلمه بنزد او و گزارش او؛ گفتار در بیان جواب و سؤال ام سلمه با عایشه و خبر دادن ام سلمه بعایشه از حضرت پیغمبر ص؛ در بیان آوردن جمازه بجهت عایشه و گفتن یاران اسم اشتر و پشیمان شدن او از شهادت جمعی که نام این شتر عسگر است؛ پرسیدن عایشه نام ناقه راه؛ پشیمان شدن عایشه و گفتگو نمودن با بزرگان؛ گفتار در بیان رسیدن عایشه با سپاه ببصره و استقبال نمودن اهل بصره عایشه را؛ در خبردار شدن جناب امیر از آمدن عایشه به بصره و لشگر آراستن آنحضرت؛ ذکر نادم شدن مردم بصره از حرکات خود و آمدن ایشان بخدمت جناب ولایت ماب؛ در بیان گفتگو نمودن عایشه با بزرگان لشگر و جواب دادن لشگریان عایشه را؛ در بیان توصیف لشگر جناب امیر و زلزله افتادن در لشگر عایشه؛ ذکر رفتن زبیر از نزد عایشه و کشته شدن او؛ در بیان خبر دادن جناب امیر از قتل زبیر و آمدن سر خیل دیر و آوردن سر زبیر؛ ذکر آگاه شدن عایشه از کشته شدن زبیر؛ در بیان گفتگو نمودن طلحه و سایر لشگر عایشه و جواب دادن عایشه ایشان را؛ در بیان لشگر آراستن جناب امیر و گفتگو نمودن آن سرور با بزرگان لشگر؛ در بیان آمدن لشگر عایشه بعزم نبرد با شاه مردان و گفتگو نمودن طلحه با بزرگان لشگر؛ ذکر توصیف نمودن طلحه خود را و از جا آمدن لشگر کفار از گفتۀ آن بد سیر؛ در بیان سوار شدن عایشه و رفتن او بجانب میدان و گفتگوی او با طلحه و لشگر؛ در بیان توصیف نمودن عایشه خود را در حضور لشگر و خبر دادن فضل و بزرگی خود را؛ در بیان توصیف صف آرائی امیر و خطاب نمودن بمغنی و استمداد خواستن از عقل؛ در بیان آرایش لشگر نصرت اثر جناب امیر و توصیف نمودن لشگر؛ ساقی نامه در بیان آراستن میدان جنگ و شکایت نمودن از زمانه بی اعتبار؛ در بیان آمدن جناب امیر (ع) در قلبگاه لشگر و اذن جهاد خواستن محمد حنفیه از پدر؛ گفتار در بیان آگاه گردیدن زادۀ هند از فتح نمودن حضرت امیر المؤمنین و ترویج دهندۀ دین مبین حضرت سید المرسلین (ص) و محزون شدن آن غدار نابکار از فیروزی آن بزرگوار علیه السلام گوید؛ ذکر نامه نوشتن معاویه بخدمت حضرت امیر ع؛ در بیان رسیدن فرستادۀ معاویه بنزد امیر و دریدن نامه را و جواب نوشتن و فرستادن طرماح؛ گفتار در بیان گفتگو نمودن عمر و عاص بمعاویه و توصیف نمودن عمر و عاص جناب امیر را؛ پدیدار گردیدن طرماح و دیدن معاویه و عمرو عاص او را و گفتگو نمودن با یک دیگر؛ مکالمات نمودن معاویه و عمر و عاص در باب طرماح و جواب دادن عمر او را و گزارش؛ گفتار در بیان توصیف نمودن معاویه خود را و جواب دادن عمرو عاص او را و گزارش؛ گفتار در بیان نشستن معاویه بر سریر سلطنت و طلب نمودن طرماح فرستادۀ حضرت را؛ آمدن طرماح بمجلس معاویه و گفتگو نمودن؛ ذکر جواب دادن طرماح معاویه بن ابی سفیان را؛ در بیان بیرون رفتن طرماح از مجلس معاویه و گفتگو نمودن معاویه با عمرو عاص؛ ذکر آمدن طرماح از شام و رسیدن بخدمت امیر؛ در بیان فرستادن امیر مالک را بجانب لشگر؛ در بیان روانه شدن مالک بجانب شام و خبر دار شدن معاویه از آمدن لشگر؛ در بیان لشگر آراستن معاویه و بیرون آمدن آن ملعون بعزم نبرد؛ گفتار در بیان رسیدن لشگر از اطراف و جوانب بحکم معاویه و گفتگو با عمرو عاص؛ در بیان روانه شدن لشگر با معاویه بجانب صفین و خبر دار شدن امیر ع؛ رسیدن لشگر شام و بصفین و گزارش؛ گفتار در بیان گرفتن لشگر معاویه سر آب را و مانع شدن لشگر اسلام را از برداشت آب؛ ذکر اذن جهاد خواستن امام حسین از پدر خود؛ در بیان سلاح پوشیدن حضرت امیر بفرزند دلبند خویش امام حسین؛ گفتار در محاربۀ نور چشم پیغمبر و سرور سینۀ حیدر حیه در و شفیع روز محشر حضرت ابی عبدالله (ع) با حرب نام و بدرک فرستادن او را؛ در بیان هزیمت کردن لشگر شام از میدان و گرفتن آب را بر اهل دین مبین؛ در بیان مقابل شدن لشگر معاویه با اهل دین و شادی نمودن ابلیس لعین؛ در بیان محاربه نمودن محمد حنفیه با یک نفر از سپاه معاویه و کشته شدن آن شقی؛ گفتار در بیان توصیف نمودن جناب امیر (ع) و دلیران شیر شکار و مبارزان نامدار؛ گفتار در بیان رفتن محمد حنفیه بمیدان کار زار؛ گفتار در بیان بمیدان آمدن یکی از خویشان ابوسفیان؛ گفتار در بیان رسیدن لشگر کفار بمیدان و از جا بر آمدن دلیران دین و گزارش؛ گفتار در بیان در خواست نمودن محمد حنفیه اذن جهاد از پدر بزرگوار خود و رخصت دادن پدر او را؛ گفتار در بیان رخصت یافتن اویس قرن و رفتن او بمیدان و گفتگوی او با کفار؛ گفتار در آمدن یکی از خویشان معاویه بمیدان اویس قرن و کشتن اویس او را؛ گفتار در بیان جهاد نمودن شاه مردان با گروه کفار و حیله نمودن عمرو عاص؛ در بیان قرار دادن دو لشگر صلح را و حکم نمودن عمر و عاص و ابوموسی اشعری؛ ذکر بر منبر آمدن ابو موسی اشعری و حکم نمودن آن گوساله سامری بتدبیر عمرو عاص؛ گفتار در بیرون رفتن لشگر از فرمان شاه و قرار صلح دادن و برگشتن معاویه در شام

    مشاهده صفحه دانلود کتاب

    اطلاعات تکميلي

    • منبع الکترونیکی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
    خواندن 1734 دفعه

    نظر دادن

    از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

    آخرین اخبار

    اخبار انتشارات دیجیتال

    پربازدیدترین اخبار